2 سالو 1 ماه و ...
خاطره از هانا
-یه آقایی زنگ خونمونو زده هانا با خوشحالی داد میزنه مامان پیتزا اومد...
-یه خانومی از من می پرسه ببخشید خانوم حرم کدوم وره؟هانا انگشتشو دراز کرده میگه اونورر
-هانا به ماشین پلیس و آقای پلیس میگه ماشین پلیس..بهش میگم هانا بگو آقای پلیس میگه آقای ماشین پلیس
-از شعر هایی که هانا می خونه:شبا که که می خوابیم ...ماشین پلیس بیداره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی