هاناهانا، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

برای تو دخترکم

واکسن دو ماهگی

1390/4/14 22:21
نویسنده : sara
736 بازدید
اشتراک گذاری

فرشته کوچولویه مامان

پریروز 12 تیر ماه من و تو عمه محبوبه رفتیم برای واکسن دو ماهگیت

کلی سر حال بودی و خوشگل این ور و اونورو نگاه می کردی

بعد با عمه رفتی برای واکسن من نیومدم تو اتاق ....بمیرم عسلم حسابی گریه کردی منم گریه می کردم

بعد واکسنت بغلت کردم و بهت شیر دادم و چون قبلش قطره خورده بودی زودی آروم شدی و موقع شیر خوردن خوابت برد

..................

روز اول خیلی یکی از پاهات درد می کرد و حسابی با هم گریه کردیم....

از بعد واکسنت شکمت کار نکرده  منم حسابی نگران بودم....امروز بردمت دکتر و خدا رو شکر گفت جای نگرانی نیست

دوستت دارم عشق مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

بچه فقیر
15 تیر 90 9:45
خدا رو شکر اما من چی یه بچه دارم نه ژول دارم براش تولد بگیرم نه پول دارم میوه بخرم بچه دچار سو تغذیه شده تا بحال یه بار هم یه پوشک خوب نداشته حساسیت میکنه بخاطر پوشک نامرغوب غذای خوب گیرش نمی یاد یه بار هم چشمش به پارک و شهربازی باز نشده آرزو ی داشتن یه اسباب بازی خود داره همیشه وزنش زیر خط نمودار بهداشتی و هر وقت میبرمش درمانگاه ازم ایراد میگیرن و میگن این اون فلان غذا بهش بده دلم میخواد یه بار بهشون بگم بابا از کجا بیارم خودمون از گشنگی داریم میمیریم برای بچه از کجا بیاریم گوشت که هر 6 ماه یه بار هم بخوریم زرنگی کردیم لباسهامون سالی یه بار بخریم زرنگی کردیم مستاجری پدرمونو در آورده با حقوق کارگری باید بریم و بمیریم وقتی وبلاگ بچه شما رو دیدم گفتم خوشا بحال همچو بچه ای که پدر و مادر پولداری دارن آینده بچه ما هم خرابه چون نه میتونیم کلاسی دوره ای براش بفرستیم و از لحاظ تحصیلی هم با این همه دغدغه زندگی فکر نکنم پیشرفت کنه فقط خدا به ما و این بچه کمک کنه ولی باز هم امیدواریم شاید از اسمون یه پولی بیفته یا یه روز به گنجی برسیم هرچی کار میکنیم هر چی دوشیفت زحمت میکشم نمیشه که نمیشه تا این فاصله طبقاتی تو جامعه ما هست وضع ما همینه الحمدالله شما هر ماه عکس بچه تونو میگیرین ما الان بچه مون 2 سالشه ولی یه دونه عکس ازش نداریم بچه با اون لحجه شیرینش میگه بابا مامان پیتزا میخوام بهش میگیم پیتزا بده - اخه - کثیفه میگه کباب میخوام میگیم برات فلافل میخرم اون هم مجبورم بچه دوساله از دست افغانی باید فلافل بخرم بهش بدم خلاصه منو ببخشید سرتونو بدرد اوردم دلم پر بود انشا الله بچه شما سالم باشه
شیدا مامان کیمیا
15 تیر 90 14:21
سلااااااام الــــــــــــــهی عزیز دل خاله اووووف شده......بمیرم برات که درد کشیدی جیگر طلاااااا ولی خوب برا سلامتی خودته عزیز دلم دوستت دارم
شیدا مامان کیمیا
15 تیر 90 16:58
قالـــــــــب جدید هم مبااااااارکه صدیقه جونم.................
مهسا دختر عمه نهال
14 مرداد 90 12:31
سلااااام،صدیقه جون دخملت خیلی نازه وشیطنت از چشماش می باره.داغش رو نبینی ان شا الله. ولی من وقتی دیدم این پدر یا مادری که به نام بچه فقیر نظر داده خیلی دلم گرفت.ومن تو خیریه کار کردم وادمهایی با این وضعیت کم ندیدم.شما حداقل یه دلجویی یا همدردی با این خانم میکردی خوب بود.وقتی اینطوری باشی خدا به زندگی خودت وهانا جونت برکت میده.


....................
سلام ایشون هیچ اسم و آدرسی ندارن عزیزم