یکی از روزای 7 ماهگی هانا گلی
صبها ساعت 10 از خواب بیدار میشی
.....دست و صورتت و می شورم و موهاتو شونه می کنم
......
با هم صبونه می خوریم من و تو و بابایی ما نون و پنیر و خامه و... و تو دخمل گلم حریره یا فرنی یا زرده تخم مرغ
.................
میذارمت تو روروئکت آواز می خونی و دور تا دور آشپزخونرو میگردی......
....................
ساعت 11.30 میان وعده می خوری(بیسکویت مادر و شیر)
این مدلیم بیسکویت بلدی بخوری
..........................
تازگیا آب خوردن رو تو شیشه شیر دوست داری ...
خودت میشینی و بازی می کنی ............
هفته ای چند بار ماساژت میدم با روغن زیتون
................................
ناهار و شام برات (حریره-کته ماهیچه-کته مرغ-سوپای مختلف-ماکارونی-پوره سیب زمینیو...)درست می کنم به همراه ماست که عاشق ماستی
گاهی هم برای شام میریم بیرون و شما یه کوچولو سیب زمین سرخ کرده می خوری البته خیلی کم
عاشق بابایی هستی و بغل بابایی و بازی با بابایی و ...بابا سواری
.....................................
بعدا نوشت:مامانی انقدر تند تند این مطلبو برات نوشتم یادم رفت قربونت برم...
دوست دارم نفس مامان