دندون
دختر نازنینم
دیشب رفته بودیم خونه عمو حسین(عموی من) شام برای پاگشای دایی احمد...و مامان پرهام(دختر عموی من)دید که دندونای کوچولوی تو در اومده....
منم که کلی ذوق و جیغ و داد ...خیلی خوشحال شدم ...مامان قربونت بره که اصلا صدات در نیومد . اذیتمون نکردی دخترک صبــــــــــــــــــــــورم(معلومه به بابایی نرفته این اخلاقت)
نمایان شدن اولین دندون خانوم گلم تو سن 8 ماه و 3 روزگی تاریخ 15 دی 90
منم برای پرهام جیگر یه هدیه گرفتم برای خبر خوبی که مامان پرهام بهم داد.
.............................مبارکه مامان
پی نوشت:چون دهنتو نمیذاری نگاه کنیم فعلا هیچ عکسی از مروارید کوچولوت ندارم
بعد پی نوشت:می خواستم با تاخیر عکسای شب یلدا رو بذارم ...گفتم اونا که تاخیری خورده بازم روش اول خبر داغه رو بدم
بعد بعد پی نوشت:جمعه می خوام برات آش دندونی بپذم .....خانواده من و بابایی هم دعوتن
....................